من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

طعنه سبز، بارش خاطره ها

نوروز، در ذات خواب آدمی، فریادی است به طعم بیداری


سال نو که به خودی خود مبارک هس، چرا که تازه اس و هیچ دست خطای ناپاکی به تازگی لحظاتی که در راهن نمیرسه، به جز بازوی دراز فکر. اگه فکرهاتون خوب بوده باشه، خوشششحال باشین که نوروزتون مبارکه

خب کنکور ارشد آی تینگ رو هم خراب کردیم، خب حالا که خراب کردیم بگردیم یکی که گردنش باریکه رو پیدا کنیم و مقصرش کنیم ;)

قبل از کنکور هم امتحانای پایان ترم بود که الطاف نامرئی خدا نجاتم داد و این ترم هم . . . ، سلامت باشین

بعد از کنکور هم که کار و زحمت و تلاش هفت دست، اما درآمد هیچی !

به خنده گفت سعدی از این خطر بگریز ! ما که نگریختیمممم ! (پاورقیش: این مربوط به موضوع خب دیگه بود، ولی خب دیگه)

تو ساعات آخر هشتاد و نه، فکرم به چندتا چیز مشغول بود، اول اینکه یه اس ام اس دربیارم واسه دوست و آشنا ارسال کنم، بقیه فکرامم به دلیل مسائل اونجوری، از گفتنش معذورم :))


خدا را بر آن بنده آسایش است که خلق از وجودش در بخشایش است، وقتی رسیدم به بخشایش فهمیدم که جای آسایش و بخشایش، عوض شده، واااا !

راستش بعضی وقتا که اکثر وقتا هم هست، نتیجه کارمون برعکس چیزیه که مدنظرمون بوده، و همینطور مثه بعضی وقتای قبل، حرفا و کارامون، به جا نیس، به وقت هم نیس، تازه برعکسه !

یکی گفته (گوینده اش مهم نیس، گفته اش مهمه) اگه کسی مطلبی رو سه بار برای دیگری توضیح بده و اون طرف نفهمه، معلوم میشه که خودش هم نفهمیده .

حالا می فهمم که چرا هیشکی حرفامو نمی فهمه ;)


آهان راستی دختر خاله ما دختر دار شد :) اسمشم رها شد، از این اسم اولش خوشم نمیومد و حالا خودم دلم میخواد رها باشم رها از خودم .

وقت کردین، به این موضوع فک کنین، "اگه درخت بودین . . ."

سالی پر از رهایی رو آرزو می کنم برای همه اونایی که یه سر و دو تا گوش دارن .