من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

اونوخ بعضیا میگن زمین گرد نیس هاهاها

از گرد بودن زمین من فهمیدم که

دنبال نقطه ای برای شروع نگردم

نقطه پایانی هم وجود نداره

و اگه روی یه خط حرکت کنم بعد از طی محیط برمیگردم سر جای اولم!

این مثه تعصب و جانبداری میمونه. نمیذاره آدم به چیزایی که طرفدارشون نیست یا برخلاف نظرش هستن نگاه کنه و همیشه مسیر ساده خطی - همون مسیر متعصبانه - رو طی میکنه و در هر دوری که میزنه هی از دیدن جای پای خودش احساس درستی عملکرد بهش دست میده و این تعصبش رو ریشه دارتر میکنه.

من در گردی زمین «به هر سو رو کنید وجه الله است» رو دیدم.

وقتی درخت هم باشی فرقی نمیکنه از کدوم طرف پوسته زمین رشد میکنی. مهم رشد کردنه و در رشد کردن مهم شاخه زدن و در شاخه زدن مهم برگ دادنه. وگرنه یه ساقه هیچ وقت میوه نمیده!

آدم متعصب یا آدم طرفدار مثه یه ساقه میمونه مثه یه خط ممتد و مثه صدای بوق میمونه.