من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

لب بوس

بدهکار لب هاشی، از لحظه ای که بوسه بگیری. و تو تنها میتونی بدهکارتر بشی. اما اینو بدون که هیچ راهی برای تسویه حساب نیست.

آخرش

هیچ عاشق خود نباشد وصل جو، که نه معشوقش بود جویای او


اگه به چیزی برسی که براش تلاش کردی و اون چیزی باشه که میخواستی بهش برسی،؛

همینجا نگه دار!

تلاشت رو از یه جایی شروع کردی، کارتو، راهتو از یه جایی شروع کردی تا به یه چیزی برسی. پس کارت یه شروع داشته!

بازم همینجا نگه دار!

تلاش تو، راه تو و کار تو با یه چیزی شروع شد!

و حالا، رسیدی.

آیا راه تو، تلاش تو و کار تو تموم شد؟

همونطور که یه شروع داشت، تموم شد؟


به لطف تو

من ساغر عشقت ای جان نشکستم

پیـمـانه شـکسـتم، پیـمـان نشکستم


اگه کار تو بر پایه یک پیمان باشه، هرگز تموم نمیشه. پیمان جاودان است.

ای سرطان شریف عزلت

سطح من ارزانی تو باد ^_^ هزاران بار ارزانی تو باد ^_^



آب و آتش

می سوزد همه پیکر من

بنـشان با لبـت اخگر من