من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

کیمیاگری از مسیر شکست می گذرد

ای کسی که حرکت می کنی هشیار باش که در مراحلی حتما شکست می خوری و به زمین میفتی. در این شکی نیست.

این به معنی باختن نیست.

پذیرفتن شکست و در مرحله شکست ایستادن باختن است.

وجود کلمه «دوباره» در گرو شکست خوردن و از سرگیری مجدد راه و حرکت است.

دوباره را تکرار کن، این رمز موفقیت است.

هنوز امیدواری که امیدوار باشم :)

ریشه هایم را در ابعاد بودن شناور کن

دست هایم را از میان ابرهای مبهم بودن تا طلائی های اساطیری امتداد ده

حسرت صراحت ایمان را در تندی ودکای بارش ابرهای واقعیت شستشو ده

دوری ملاقات را به نت های ظریف باخ من می باختم

تو هم آوای هق هق دقایق اندیشه های دقیق می شدی

آنوقت من سوار زورق زمزمه های مسطح جاودانگی

شاخه ترس فنا را به دست شقایق زندگی می سپردم.