من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

بی‌رنگ شدن غربت

سرماخوردم

بدن درد دارم

کمی سرفه دردناک

و آب ریزش

و به اندازه کافی سردرد و سرگیجه

حالم خوبه

حالم خیلی خوبه؛ باور کن

اومدم حس حال خوبمو به اشتراک بذارم

هر موقع مریض میشم یاد این شعر سهراب میفتم که میگه

«بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم،

دیده‌ام گاهی در تب، ماه می‌آید پایین،

می‌رسد دست به سقف ملکوت»


I like to add that fever softens my insides,

It makes my heart more than ever hearty.

I'm not getting sentimental or lugubrious but becoming true.

the way I see you should act in

Big days are waiting to see you blossom.

This is foreordained.

Don't count days,

Take the straight path to those days, instead.

This is your task as a human.

طمع دانستن خوبه؟

تنها چیزی که برای من هزینه تراشیده «ندانستن» بوده.

آشنا با نه

هر کاری کردم نشد که نشد.