من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

صراحت ودکا

گل ها در گرمی آرایش

ماهی ها در شوری آب

و سنجاقک ها در فراغت بال

با یک سبد بشارت سرخ توحید

یک بغل شاخه در امتداد سبز بازوان منجی

و یک پنجره به سوی بی نهایت آبی

از مصاحبت با آب بر گشتم

با یک جیب پر از تلاتم خواب های سبز

روی پاشویه وقت

کفش ها را کندم

خوب می دانستم که به پای مرغان هوا

گندم جوانه نخواهد زد

و در مصدر آدم هم تاریکی باد خانه نخواهد ساخت

بدرود ای لحظه تاریکی سمت خدا

ای واقع ترین دروغ خاک

ای فراق

امتداد تو در سایه صراحت ودکا گم شد

و شکاف سینه ام در کالدرای نگاه و ادراک، آیینه شد


از عاشورا 2

جز زیبایی های عاشورا رو نباید دید

حقیقت گرایی در کلام زینب (س) مشهوده، فقط با یه مقایسه ساده، به تفاوت میان بیانات علمای سالیان سال، و کلام حق صادره از زینب (س) میشه پی برد. فک می کنید این شدت و این میزان بالای تفاوت از کجا اومده ! 

چه کسی از زینب نزدیکتر به حقیقت و واقعیت عاشورا بود، هر کس که از عاشورا، بخواد صحبتی بکنه، اگه از زینب عقب تر یا جلوتر بیفته یا چپ و راست بره، باطله .

حقیقت جویی، حق پذیری و حقیقت گرایی، استخوان اسلامه،  چطور امام معصوم چنان واقعه ای رو ایجاد می کنه و بزرگان دین اسلام در سال های بعد، اینقدر حقیرانه به عاشورا نگاه می کنن و چنین پنجره های پستی رو به عاشورا برای ما باز می کنن، در صورتی که پیامبر عاشورا گفت "جز زیبایی ندیدم"

اگه گوش باز کنیم حرف های روز دهم محرم رو می شنویم، دل نینوا از واقعه غدیر خم به تپش افتاد، از اونجا که عید بود، اینجا هم عید هست، عاشورا عید هست کجای این واقعه عزاست ؟

عزا و ماتم، نافرمانی خداست، اون هایی باید محرم رو عزادار باشن که نافرمانی ولیّ خدا رو کردن .