من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

صراحت ودکا

گل ها در گرمی آرایش

ماهی ها در شوری آب

و سنجاقک ها در فراغت بال

با یک سبد بشارت سرخ توحید

یک بغل شاخه در امتداد سبز بازوان منجی

و یک پنجره به سوی بی نهایت آبی

از مصاحبت با آب بر گشتم

با یک جیب پر از تلاتم خواب های سبز

روی پاشویه وقت

کفش ها را کندم

خوب می دانستم که به پای مرغان هوا

گندم جوانه نخواهد زد

و در مصدر آدم هم تاریکی باد خانه نخواهد ساخت

بدرود ای لحظه تاریکی سمت خدا

ای واقع ترین دروغ خاک

ای فراق

امتداد تو در سایه صراحت ودکا گم شد

و شکاف سینه ام در کالدرای نگاه و ادراک، آیینه شد


نظرات 5 + ارسال نظر
خاموش سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:11

عه!!! باورت نمی شه، ولی من این شعر رو تازه این جا دیدم..
جالب بود
سهراب وار!!
می دونی باید یکی یکی بیت ها رو به بحث نشست.
البته بعد از فهمیدنشون ;)
مخصوصاً این جا که می گه "به پای مرغان هوا گندم جوانه نخواهد زد"

:)

[ بدون نام ] دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 17:43

تلاتم* تلاطم

درست نوشتم اِ !
تلاطم منسوب به عرب زبانهاس

erira پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:00

eeeeeeeeeee
aghaze meysam khan chera harvagh man shoroo mikonam be khoondane bloget dige update nemikoniii
hooooooooooooooom

شروع کردی ؟ ینی چی

اریرا جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:30 http://www.erira.blogsky.com/

سلام میثمی
تو مسایقه وبلاگ نویس های زن شرکت کردم میشه اگه دوست داشتی بری تو این ادرس و تو نظر سنجی لینک بلاگ منو وارد کنی ؟
http://persianweblog.ir/Topblogs/Zanan.aspx

سلام
اوه حالا باید بگی ؟؟؟؟؟ نه دیگه حالا نمیشه ;)

اریرا جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:36

زیبا بود مثل همیشه

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد