ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
اسیر باید بود
وگرنه بیراه خواهد شد
و لمس آواز باد لابه لای چمنزار دشت
کوله بار پر از انار مسافر را
باز خواهد کرد
و در سایه باید رفت
وگرنه
راه، در تابش کناره ها، گم خواهد شد .
چه فاصله غریبی که میان گل شقایق و کنار جاده هاست
چه فاصله های روشنی که میان دو گام مسافر می افتد
و چه فاصله هایی کوتاه که در انتظار قد می کشند
و نقاب از چهره خود بر می دارند
اسیر باید بود
وگرنه فاصله میان دو چشم
و میان دو حرف
تا به ابد بیرنگ خواهد ماند
گر چه می گفت که زارت بکشم می دیدم که نهانش نظری با من دلسوخته بود