من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

مزرعه عشق __ ۱۱


و دست لحظه فراغت، روی تب خستگی کفش هایم می نشیند
خستگی اش، که مرگ دقایق ذوق پرستوهاست

و بندهایش، که در آواز شقایق کوک است


من هیچ مسافری ندیدم در راه

پا برهنه .

و در تمام راه، رد پای آب پیدا بود
و همه جای مسیر را غلظت خاک می پوشاند
و در اطراف جاده، گل ابهام و قارچ زمین
و رنگ دست
و در عکس گل ماه، هر کس
از برادر تکه نانی به قرض می خواست



من در این پنجره 11 باره، عریانم، به قد 178 سانتی متر 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد