من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

جمعه من

یک نفر باید از پشت درهای روشن بیاید


ولادتش مبارک


واسه جشن تولد ها شمع فوت می کنن، ولی من می خوام به پاس انتظارش شمع روشن کنم تو دلم که همیشه سوزش شعله اش بیدارباش دلم باشه و نور شعله اش روشنگر دلم .


نظرات 3 + ارسال نظر
erira چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 23:14

doostaye bimarefato migiran movazebe khodt bash

خوبی
ببخش

فرزاد چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:46 http://www.farzad-eghbal.persianblog.ir

میثم عزیز کتاب هدیه ناقابلی یه به صفای باطنی ای که ازت سراغ دارم. امیدوارم بخونی و بدت نیاد.

سلام اقبال عزیز
ممنون، نظر لطف شماس
اتفاقا به این فک می کردم که چقدرررر واسه اش زحمت کشیدین ! خیلی تعجب کردم
راستی که کار سنگینی بوده و شما خیلی تلاش کردین، ازتون تشکر می کنم

فرزاد سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:33 http://www.farzad-eghbal.persianblog.ir

میثم عزیز سلام. من امروز کتاب رو واست ارسال کردم. این شماره شناسه بسته پستی یه:
۲۰۴۴۱۰۰۰۸۱۱۴۱۷۵۱۲۲۸۱
چون پلاک رو ذکر نکرده بودی مسئول پست گفت شاید بهتر باشه فردا ساعت ۱۱ صبح بسته رو با بردن یه کارت شناسایی و گفتن شماره شناسه خودت تحویل بگیری.
ببخش اگه دیر شد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد