من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

تا حادثه

سینمایی رستگاری شاوشانک:

مراقب باشید، چون نمی دانید که صاحب خانه کی می آید.


اینم یه بغض که باید اینجا چند دقیقه مونده به صبح می ترکید.

نظرات 3 + ارسال نظر
مادام یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1391 ساعت 20:50

زیاد سخت نگیر :D
آره دقتت تو حلقم ! آره پیجم یه چیز دیگه بود یه دور جو گیر شدم خذف عضویت زدم دیگه محبور شدم این آی دی رو بسازم
ایجورییییییییییییییی
کلی خندیدم راستی با کامنتت مرسی
این عددا هم واقعا ستمن

یعنی عمرا تو هیچ بلاگی غیر از بلاگ خودت، این کامنت های رمزآلود رو نمیشه یابید لامصبا گنجن ;)
مثلا دویست و بیست و دو سال پیش من یه کامنتی برات گذاشتم بعد از دویست و بیست و دو سال و یک روز میای جواب میدی و من هم که با آلزایمر یا شایدم آلزایمر با من ازدواج کرده :)) دیگه هیچی نمی فهمم، فک کن من بیسیمچی می شدم، جنگ از کف می رفت :))
کدوم کامنتمو بهش خندیدی ؟
یعنی جون من بگو کدوم عددا مثه قبلی نشه که خانم مارپل با شرلوک هلمز رو به هم گره زدی و آخرشم من که نفهمیدم چی، چی شد !

madam جمعه 1 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:06

bgo chet nist?:Dmersi gofti oon baaaa roo eslah kardam:D

من هیچی نیست که نباشتم :)
آخرش نفهمیدم که چیو اصلاح کردی !!!!!

madam پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 15:53

to khobi?

مگه چمه ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد