من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

سبزه بازیچه

At Green Mile
Paul say to John :

On the day of My judgment
When I stand before God
And he asks Me
Why
Did I kill one of his true
Miracles
What am I going to say
؟!?
Say: That it was my job
؟!?

چی میشه گفت وقتی که حرف دل رو نمیشه پنهان کرد
مثه پاول بگیم معذور بودم کارم اینطوری بود
سوای عزیزانی که این وصله ها به سابقه شون نمی چسبه : آقایون جراح که تا زیر میزی تون رو رسما دریافت نکنین سوگندنامه و حال همنوع تون با یال فرفری اسب نادرشاه همسانه، البته که از زیر همون میزی که پول برسه شرافت انسانی بفروش میرسه
مثه اینهایی که یه گنجی پیدا می کنن حالا فرض کن یه الماس نیم کیلویی بعد نمی دونن چقدر میرزه، مفت می فروشن به یکی که ارزشش رو می دونه
پزشکی که شرافتشو نشناسه خب بارها به زیر میزی های حقیر می فروشتش مثه یه فا.حشه

نظرات 2 + ارسال نظر
miss H دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 16:26 http://khakestariii.blogsky.com

ای شما! ای تمام عاشقان هرکجا!

از شما سوال میکنم:

نام یک نفر غریبه را

در شمار نام هایتان اضافه می کنید؟



ای شما! ای تمام نام های هرکجا!

زیر سایبان دست های خویش

جای کوچکی به این غریب بی پناه می دهید؟

این دل نجیب را

این لجوج دیرباور عجیب را

در میان خویش

راه می دهید؟


مادام جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 16:19

بیکار شدی؟ یه عالمه پست گذاشتی؟ خبریه؟:D
خارجکی هم که شدی.هی هی
تهش؟هیچی؟ مسیر قشنگه! به قول آدمای خفن
که البته من ازش لذتی نبردم و بیخیال شدم وسطاش!
ایجورییییییییییییی خلاصه

نمی دونما ولی شاید تو یادت بمونه که در عهد شونصدم اینجا چی کامنت گذاشتی ولی من یادم نیس که تو دوران ماقبل این کامنتت من چی نوشتم اونجا ! الان اینا که نوشتی، آره که جواب کامنتای منه ولی همشون واسم سوالن :))
ایجوریییییییییییییی !؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
بیکار که نه ولی بیکار اگه نبودم .... هی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد