من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

یه روزی شعر و موسیقی ...

راجع به شهادت یکی از فرماندهان سپاه بود گویا ! که تی وی داشت از فرمایشان ایشون تو جبهه نشون میداد و خب نکته ای که من میخواستم بگم این بود که ایشون وقتی داشت به همرزم ها توصیه می کرد از شعر استفاده می کرد :) چیزی که به جرات می گم تو اجتماع کم کم داره از خط انزوا عبور می کنه ! من یکی از دلایل این مساله رو فقدان ابزارهای لازم برای درگیر کردن جامعه با ادبیات فارسی می دونم، یکی از نمونه هاش که قبلا وجود داشت و بعضا هم خووووبش وجود داشت موسیقی بود. موسیقی صداییه که از درون نوازنده به بیرون تراوش می کنه و البته این ندای متوازن ارزشی به اندازه معرفت نوازنده داره. دل روشن می خواد. قلب بیدار می خواد. بگذریم، مساله اینه که اقلیتی در روحانیت که گیر دادن به آلات موسیقی، فقط زورشون به موسیقی ایرانی رسید، از یک طرف در رو به روی موسیقی سنتی بستند غافل از اینکه موسیقی خارجکی دم در دیگه ای منتظره که رقیبش رو خودمون با دست خودمون از صحنه خارج کنیم تا به خودش خوش آمد بگه و گوش ایرانی جماعت رو از دامپس دامپس و تیپس تیپس پر کنه و این اتفاق هم به قدرت جهل اقلیت روحانیت رخ داد. و حالا یکی از ثمره هاش به چهره ادبیات و شعر ماست که به انزوا رو کرده و عنقریب که از کف بره.


یکی از دوستان بنده که نقاشه، می گفت که یک بار همچنانکه موسیقی سنتی گوش می کردم یک طرحی هم می زدم ... که وقتی به استادش نشون میده جواب میگیره که "حتما حین طرح زدن موسیقی سنتی گوش می دادی !"


موسیقی به قول اساتید، قابل سانسور نیست :) و در دم و در همه جا نفوذ می کنه و تاثیر می ذاره و تغییر میده و همگام می کنه. اون آزمایشات هادو که یادتون هست !


قبلنا که روضه خونی هم آدابش رعایت می شد هر کدوم از بازیگراش متناسب با نقشی که بازی می کردن، اون متنی که قرار بود بخونن رو تو یه دستگاهی یا آوازی یا یه گوشه ای اجرا می کردن اگه اشتباه نکنم عباس با آواز اصفهان بوده.


یکی از شاخص های اصالت فرهنگی هر کشوری موسیقی اون فرهنگ هستش. آی زورم میاد از این آدمایی که دم از ایرانی و فرهنگ ایرانی و کوروش و نمی دونم فردوسی این قبیل فرمایشات، می زنن اونوقت یه بار هم موسیقی سنتی حال نکردن :))

به امید روزی که روشناییش بر فقدان ابزارهای فرهنگی بتابه و سرهایی رو از انتهای مسیر سرافرازی، خاک، بلند کنه که ارزش های حقیقی رو به قله ها ببرن.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد