من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

از بی تا با

با تو دل سیاهم به رنگ آسمونه

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 00:54


بعد از عبور از مرز میان بی تا با ...
میشود رسید به آبی آسمانی آیا ؟
می شود ظلمت را خط زد ؟
می شود دل را رنگی به وسعت آسمان بخشید ؟!

سلام ..

سلام
آبی اسمونی جایی نیست که بخایم بهش برسیم کافیه بخایم ببینیمش :)
ای انسان اگر بدانی چقدر مشتاق دیدار توام بندبند وجودت از هم می گسلد
ظلمت همون پاره های حقیقتن :) ،دقت کن خالق سایه نوره !
برلب مردابی پاره لبخند تو بر روی لجن دیدم رفتم به نماز
توحید رو به جهان بپاش
در بن خاری یاد تو پنهان بود برچیدم پاشیدم به جهان
.
.
.
ته تاریکی تکه خورشیدی دیدم خوردم و ز خود رفتم و رها بودم
رنگ بی کرانه است (وسعت نا متناهی داره) ای بزرگوار
چرا نشه ؟
یک دلیل بیار که نشه برای دلی که میخاد بشه

هنربلاگـ | تیم اینترنتی ستاره ها جمعه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 17:33 http://HonarBLOG.BLOGFA.com

قشنگ بود

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد