من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

قرینه ایم - باور کن

ترازو قدیمیا دو تا کفه داشت، توی یکیش جنس رو میذاشتن و تو یکی دیگه سنگ ترازو میذاشتن. ترازو هم که یعنی تراز کننده. دو چیز رو تراز میکنه، فرقی هم نمیکنه براش که این دو چیز، چی باشن. یکیش طلا باشه و یکیش مس! عصن نمیفهمه که چی تو کفه ش گذاشتن! فقط وزن اونها رو میفهمه. ترازو، دو چیز رو بر محور وزن، تراز میکنه.


ترازو در واقع، قرینگی کفه چپ و راست رو بر محور وزن محاسبه میکنه ^_^


وقتی قرینگی دو کفه، به حالت ایده آل برسه، تعادل پدید میاد. اما وقتی قرینگی بین دو کفه از بین بره، تعادل بهم میخوره و برهم خوردن تعادل باعث میشه که دو کفه ترازو از هم دور بشن و در حقیقت، هستی ِ ترازو از هم میپاشه چون هر کدوم از کفه ها، به بی نهایت ممکن میرند.


ایمان پیدا کردم، که تو اگه نباشی، تعادلی وجود نداره ^_^ ما آدم ها و حیوانات و گیاهان و همه چیز، آره همه چیز، قرینه ایم، بر محور تو؛ و این؛ یعنی توحید.


قانون بقای انرژی میگه، انرژی از بین نمیره و فقط تبدیل میشه ^_^ خب این یعنی قرینگی! یعنی نامیرایی! یعنی انرژی از این حالت به اون حالت تغییر میکنه تا تعادل برقرار بمونه ~_~ و محال ممکنه که از بین بره. من اینو بهش ایمان دارم. ایمان دارم که هیچ وقت تموم نمیشم ^_^ اینقدر این قانون، قابل شهوده که کانت میگه عصن نیازی نبود که این تئوری رو آزمایش کنن تا اثبات تجربی بشه.


خدا بدونه خع.لی دلم میخواد بدونم پیر کوری به خاطر قانون قرینگیش کجاست ~_~

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد