من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

شریک سیب خوری نیستش، خیلی وقته

به آرشیو وب سر زدم و پست های قدیمیتو مرور کردم... سال 87! چه روزهایی!

کسی میدونه تلخند محزون گوشه لبم رو چطوری باید بنویسم؟

افسانه شدم!

اشتباه کردم؟ نه! هرگز!

کاش آشنایی روی نداده بود؟ نه نه! نه! ای وای از این دیر آشنایی

داشتم شهامت به خرج میدادم و فک کنم درست دیدم خودمو که خودمی وجود نداره! میدونی چیه رفیق، من تقلیدت می کردم نه از سر عقل و آگاهی. من مشق فکر تو رو می کردم از زمانی که منو غارت کردی.

کمترین احساس همدردی بین این کیبورد و حرف دلخواه من نیست.

تقریبا یک دهه از پاسخم به «تنهایی ام را با تو قسمت می کنم» میگذره... کسی میدونه لرزش لب پایینمو و تعمیق نفسمو چطوری باید بنویسم؟

انتظاری ازت ندارم و انتظارتو نمیکشم دنبالت نیومدم و نمیام.

به «دوست داشتن تو» پیچیدم و بالا رفتم؛

بجز «دوست داشتنت» چیز دیگه ای از تو نخواستم داشته باشم.

سر پیمانم هستم حتی اگه تو نیای.

نظرات 3 + ارسال نظر
تنها دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 21:18 http://saket67.بلاگ اسکای . com.:)

چه چیزاییo____O
خخخ
ازون جمله خیلی خوشم اومد
تنهایی ام را با تو قسمت میکنم!

من هم ^_^

نگار دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 14:45

لینکتون کردم
درگوشی:قلم توبی دارین
تبریییک

از اینکه قالب اینجا اجازه لینک نمیده معذرت میخوام من نمیتونم دوستامو لینک کنم.
لطف داری، ممنونم =)

نگار یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 22:30 http://beach2016.blogsky.com

سلام ازاینکه وبم اومدین خیلی خیلی خوشحال شدم
من ۱۵سالمه ووقتی به این فک میکنم قراره تاچندین سال توهمین وب بنویسم
دلم اصلانمیخوادبه خودموحس وحالم بخندم
براهمین کلی چیزومخفی میکنم
بازم پیشم بیاین

سلام
خاهچز
حتما =)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد