من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

کمال

داشتم برای یک دوستی، از تو نقل قول می کردم،...

نداشتم. عصن هم نداشتم.

جات نشد و عصن هم جات نمیشد.



پشتیبانی پنهان، بی لیاقتی منو ایگنور کرد تا پایبند به یادگاریش باشم

اینقدر تو درخشیدی که کور راه و درد و درمون شدم

در امتداد سی امین جاپای تو، همیشه زندگی رو با سی سنجیدم

زندگی به قول تو یه غلط تایپی؛ شاید، انحرافی در آغوش بند وسط انگشت سبابه من

ای کاش، همه مثه تو خوب رو دوست میداشتن ^_^

از تو می نویسم؟ البته! البته که از تو می نویسم؛ تو قلم رو تو دستم گذاشتی

نظرات 47 + ارسال نظر
صالحه دوشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 23:09

اقایی ک نیستی!!

عیدت مبارک:)
امیدوارم سال خوبی داشته باشی:))

گلی که هستی بهارت مبارک =)

نگار پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 23:57

دلم واقعا تنگه!

واقعیت اینطرف هم مشابه بود آبجکم ~_~

صالحه چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 22:42

یاد باد انکه ز ما وقت سفر یاد نکرد!
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد...

سوزناک شدا!

صالحه پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 23:32

نوشته::
"مدتیه از میثم خبری نیست..انگاری قهر کرده"

به یادتیم:)
فقط خوب باش:))

میثم و قهر؟ میثم با قهر قهر کرده.
یادتو حس میکردم گلی ~_~

نگار پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1395 ساعت 15:22

آه..
پس چه کسی مرا آبجک صدایم کند؟:(

تو که خوب ترین آبجک هسته ای، آبجک گلم ^_^

صالحه سه‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1395 ساعت 22:09

میثم؟؟
واقعا ک هاااا واقعا!!!
گذاشته بی هوا رفته غیب شده!!!
واه واه!!

کجایی ؟؟خوبی؟؟
):

در غیبت، صغری می بودم!

آوووخ! من معذرت میخوام! عصن این شکلک ناراحتی رو که گذاشتی...

نگار چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 21:09

اصن
یه
وضعی

به خدا D:

صالحه دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 22:35

یک عدد میثم خیلی وقته ک نیست
در صورت یافتن سلام برسونید بهش بگید کجایی یره؟
هر جا هستی خوب باش

به صال ماصالی اهدای سلام دارم به یاد دوست گلی مثه تو همیشه خوب باس بود ~_~

صالحه پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 20:00

میثم؟؟
خوبی؟؟؟
اعلام وجود کن خاهشا!!!

عای عم اگزیست ^_^

نگار سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 22:54

شک نکن
ازاونجایی که میثم توورزش فک قهرمانه.
شوهرش زندانیش کرده

ایول عابجکی قهرمانی منو خوب بیاد داشتیا D:

صالحه دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 21:29

بیا!!!
تمومه کاااررر...

صد بار گفدم نرو پی قرواطوار ببین حالا چقدر محدودت کرده؟؟؟
هعی...هعی..امون امون...

نگاااررررررررررر
میگگگممممم نکنهههه شوورش تو خون حبسش کردهههه؟؟؟
واهاههاهاهاهاهاهایییییییی
میثم از دست رفت!!!!!

یه دمپایی بنداز طرف ما بفهمیم سالمی

دمپایی سمت صالی گلی و نگارجکم نوچ نوچ نوچ اما اگه بیام طرف دهات شما، یه سبد پر از جنس خودتون تقدیمی میارم ~_~

نگار شنبه 15 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 22:16

صالحه این مسترمیثم شوهرش خیلی تعصبیه
اینترنتو واسش ممنوع کرده احتمالا



من کم کم دارم نگران میشم .برادرکجایی؟

دمت گرم نگارجک که نگران شدی بابا معرفت ^_^

صالحه جمعه 14 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 13:22

واااای شوور کرد؟؟؟
نگار خاک تو گورمون!!!!

عومد مارو اغفال کرد به قرواطوار بعد دش شوور کرد

نگار یه دو.سه مورد خوب پیدا کردم
پاشو بربم خاستگاری

واااهااا! چه حرفایی! شکلک گازیدن زبان D:

نگار چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 21:44

صالحه میثمم شوهرکرد
منوتو اما ترشیدیم.

تو و صالی که شیرینید ^_^

نگار چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 21:43

سلام
نگار ل استم
آقای آقا میثم چرا نیستن؟



صااالحه این آقامیثم یه چن روزی نیس
بیا وبشو بترکانیم...

سلام نگارم سلام لامم سلام سرکار خانم لامی =)

صالحه چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 21:13

به نام خدا
صالحه.ن استم
بعد مدتها

سلاااااااام
چوطوری میثم؟؟
خوب و خفنی؟؟

چقدره ک نعومدم!!
دلم تنگیده بوت
میای دعوا کنیم؟؟

وااایییییییی اصن فک میکنم چقذره نبودم شرمنده میشم
هر چی بگم بهونس
ولی خدا شاهده تا زیر گلو تو درس بودم
این ربیرا و امتحانا هم ول نمیدن

چرا آپ نکردی!!(حالا انگار من میفهمم چی مینویسی!!!)

بالاخره شوور کردی یا نع؟؟
یا همچنان مشغول قر و اطواری؟؟

چقذره دلم تنگیده بوتا...

به نام خدا =)
چطوره هسته ای صاالحه نون جون ^_*
سلاااااوووم من که باس خوف و خفن و خوبناک باشه ام اما آیا تو چی
من که همش دلم واس تو تنگه ~_~
هفت تومن و شیش ریال - قر بده و پیش بیا =))

نگار جمعه 30 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 13:50

درشرایط فعلی بسیار عالی
شماهم که به احتمال زیاد حالتون خوب میباشد
دیگه من نمیپرسم

آره خو منو صالی خفنیم و حالمونم خفنه ^_^
تو هم هر از گاهی حالت خوبه @_@

صالحه پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 15:07

منم خل شدم رفت...
من نگی رو نمیبینم ولی به الما میگم بزنه تو سرش

نمیدونم کی وقت نماز شبه!!!
معمولا یه نیم ساعت قبل نماز صوب میخونن

زورکیاش؟؟؟زوری درکار نی

ن صوب همون صب مخفف صبح میباشد
که من میگم
نمیدونم نیشابوریش چی میشه

خخخ میدونم چه بشر بی بشریم میثم!!!
تعارف ک نداریم :D

نیشابوری ها به بدی من نیستن :))

اوهوکی! من زورت اینه که خل نبودی دیگه !_!
من فچ میکردم همکلاسید -_- خدا خیرش بده آلمان رو که بزن پس کله ش یکم حالش جا بخوره @_@
زوره دیگه، نخونی چوب تو پاچه ت میکنن خخخ
حدسمم همین بود که من درآوردی درآورده بوده ای D:
نیشابوریا هر جوری هستن بهتر از صالی گلی نیسن :| بهت حق نمیدم به صالی کمتر از گل بگی :|

نگار پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 14:33

نه بابازیادی درس خونده بودم گردش خونم داش ازکارمیفتاد.
سردردوگردن درد نیزبودم
وچونان پیرزن ها رگ پام هم گرفته بود
حق داشتم خنثی باشم؟!!!
چرافک کردی یه جوراییم شده ؟!!
مدیونی اگه به خاطر من ازمشهدی ها خوشت نیاد
گفته باشم !!!

عه! طفلی! ببین درس میخونده خسته بوده اونجوری بوده D:
مثه پیرزنها؟ D: D: D:
خب من بهت حق میدم ^_^
حالا حالت چطوره نگاری @_@ خوف و خفنی @_@
یه سرگروهبان داشتیم میگفت: مو خودوم گوساله رو رنگ موکونوم بجا دوزاری موندازوم تو تلفن ~_~ لهجه خع.لی جذابی دارید ولی حساب کتابتون غلطه خو! آخه کی میاد یه گوساله رو با یه دوزاری عوض کنه آخه!
تو که خع.لی گلی آبجک جونم =) گفته یا نگفته =)

صالحه چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 23:41

ایول همیشه اینچنین پرانرژی
بیا اول از همه همین نگار رو از حالت خنثی دربیاریم اگه موفق عاید اومدیم_تا حالا از عاید اومدن استفاده نکرده بود_
بعد ی دکوون انرژی درمانی میزنیم رو دست اون نوشابه انرژی زاها...

عالییییم...تو خوشی سالامتی؟

چش نیس گوشه

استغفرالله
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

باز گف قرواطوار....من الان میخام برم نماز شب بخونم قرواطوار چیع!؟
برو حاضر شو برا نماز صوب!!!

طفلک شهرمون اگه میتونس خودکشی میکرد برا اینکه اسم من اولش نعاد بیچاره عمری با عزت و ابرو ادم داد بیرون
حالا من اومدم
گند زدم تو شرف مرفش..

خع.لی مچکرم ^_^
این نگاری خل شده !_! عصن یه جوری شده !_! چشه به نظرت؟ تو که هر روز می بینیش، یه سنگی تو سرش بزن حالش جا بیاد D:
پایه م =) عصن خودمم انرژی میگیرم از ور تو D: بابا انرژی @_@
تنکیو هستم و نیز خوبناکم ^_^ تو چطور مطوری انرژی استار *_^
جون صالی من از سقف بالا رفتن بلد نیسم D:
الان؟ واقعن الان وخت نوماز شبه؟ چه چیزا!
من تا نفهمم چرا باس بگم سبحان الله محال ممکنه نماز اضافی و اینا، غیر از زورکیاش، انجام بدم ؟_؟
صوب همون صبحه؟ نیشابورکیا میگن صوب؟ چه جالب =)
اینبار، صالی حرفتو قبول ندارم! نه نه! عصن اینطور نیست، تو خیلی گلی ^_^ عصن بخاطر تو از نیشابورکی ها خوشم میاد دیگه ^_^

نگار چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 20:33

معمولی
احتمالا باید خوب باشم:)

وای چه بیحالی نگاری! چی شده آبجک عزیزم =)

نگار سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 20:41

حااااااضر

سر از غیبت کوچک بیرون کردی آبجکم ^_^
چطوری نگاری ~_~

صالحه دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 16:45

اره خیلی خوبم اصن میام اینجا انرژی مضاعف میگیرم
توچوطوری؟

همینم مونده واقعن!!!


میثم خودتو به چشم برادری میبینی؟؟؟ :l D:

من از دیوار دو سه بار همش رفتم بالا. بابا دو س بار که چیزی نی!! :D

خخخ روباه و گربه نره
الان ما داریم گولت میزنیم نری مدرسه پینوکیو؟؟؟

نه پس بیا دعوت کن قرو اطوار بیاییم...
والااااا
:دی

نچ نچ اینم از دردای جامعس....دخدر که نباس غیرتی باشه
بس که این پسرا-خاک توگورشون حالا نه همشونا-بی غیرتن ما مجبوریم جور اونارم بکشیم
هعی هعی زندگی...
(الکی مثلا من خیلی جامعه شناسم)

تنکیو وری مااااااچ ^_^ خوبم ^_^ همینکه صالی گلی ازم بپرسه چوطوری انرژی میگیرم @_@
چه بهتر که اینجا میای انرژی میگیری، باس یه دکه انرژی درمانی وا کنیم ما دو نفری =)
خوف و خفنی؟
وا! مگه چشه! همچین میگه همینم مونده، آدم فک میکنه هر چی جنایت تو دنیا بوده رو ریخته تو جیباش !_!
برادری؟ نوچز، من خودمو به چشم خدا می بینیم یوهاهاهاهاها اینو میگن خود بورونکا @_@
گول که بلد نیستید من خودم روباه مکار و گربه نره رو درس میدم جون صالی گلی T_T
من که دعوت کردم بیا بریم دنبال قر و اطفار یا اطوار خودت D: الانم ری.اینوایت میکنم D:
دخدر نیشابورکی همینه بخدا، از سقف میره بالا، انرژی از تو جیباش میریزه، جامعه شناسی میکنه، پسرا رو به گور خاکی میفرسته و غیرت میکشه واسه دردهای جامعه =) D: @_@
مرسی =)

صالحه شنبه 24 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 17:24

همون عکسای استغفراللهی که دست فامیل دارم

ارع نگار بگو غریبه نیست که من دوستتم محرم رازتم

نگاااااااااااااااااااااااااارررررررررررررررررررررررررر
هی وای من کوجاییی؟؟؟؟؟؟
میثم عروس هست!!!!!!!
عی دل غافل عی دل غافل
این بشر کارش تمومه...

این چیزا پیه بچه های دل پااک و چش و گوش بسته ی مردمو دعوت میکنی؟؟؟
قرو اطوار چیع؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واغیرتا

خوبی صالی ^_^
آها اونا رو میگی =) خو یه چندتا از سقف برو بالا بفرست بیاد عصن بینیم @_@
اره خو منم دوووووستتم D:
عروس چه عروسی =) به.به @_@ البته به چشم برادری خخخ
کارم تمومه کار تو هم تمومه صالی ~_~
همچین میگه چش و گوش بسته انگار من بودم که از سقف میرفتم بالا D: بابا تو خودتم دست کمی از روباه مکار و رفیقش (نگاری = گربه نره خخخ) نداری و منم که تنهام پینوکیوم D: D: D: D: D:
پس بیام دعوتت کنم به مسجدها رو پر کنید خخخ
وعه! میگن دخترا غیرتی ترنا! تا حالا ندیده بودم D:

صالحه پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 19:42

عالیی:))
توپ توپ...

خوبی؟؟؟

از سقف برو بالا خخخخ وااای نع بابا خیر سرم صاف واستادم..نمدونم چرا انقدر چپر چولاق شده عکسا؟؟!!؟؟

نع نع میثم نگار یه چیزی میدونه باید از زیر زبونش بکشم بیرون...
میخام تورو شوور بدم
حالا چندان فرقی نداره بیچاره ی طفلید شما مردا
از اخرش اسمش میشه عروسی!!!
میگن میثم هم عروس شد!!!!
والا...

باید از الان بری تو کار ترک قرو و اطوار وگرنه شوور خوب گیرت نمیعادااااااااااا
از ما گفدن....

چه خوب =) منم خفنم T_T
کدوم عکسا!؟
آها پس تو نمیدونی اونی که نگاری میدونه رو !_! چی میدونی نگاری ؟_؟ بیا رو کن بین ما سه نباس چیزی پنهون بمونه D:
من که شوور نخاستم که اخه =( من قر با اطوار خاستگارم D:
میثم که عروس هس لامصب =))
نوچز من ترک قر و اطوار و ساغر نمیکنم، هیچ توبه نکردم و هیچ نخواهم کرد D:
تازشم اگه شماها از الان شروع نکنید دیگه استعدادتون کور میشه هیچ وخ نمیتونید قر بدید و اطوار بیاید =)))) از منم گفدن بود @_@

صالحه پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:03

خخخ

الانم تا دلت بخاد عکسای وخیم دارم که نامردا دست خودم نیستن!!!!
دست دوست و اشنا و فامیل!!!
من هی میام سعی کنم عکس نگیرم نمیشه ....

هر جور میلته ولی من مظلوممD:

نچ نچ باور کن برات دیگه نمیشه کاری کرد میثم...

حالا مسئله اینجاس نگار چرا انقدر اصرار میورزه به شوور دادنت
من میدونم که یه چیزی میدونه
عاغا نگار منم تو جبهه تو:D

میثم خیلی غرق قرواطوار شده
باس شوورش بدیم!!!

برووو توبههههه کننننننننننننن
توبههههههههه
اعوذو به الله
من شر قر و اطوار

حالت چطوری صال ماصالی ^_^ خوبی ^_^
من که میگم وعضت وخیمه میگی نه =) ببین چقدر تصاویر ازسقف برو بالایی دادی به ملت @_@
تو مظلوم نباش تا من میل بورزم ^_^
نگار که خل شده بیچاره طفلی =( به قول انگلیسیا باس براش جورابمونو بکشیم بالا D:
یه چیزی میدونه؟ و تو هم میدونی؟! و من نمیدونم !_! اون چیست ؟_؟
میخوای به من شوور بدی یا میخوای منو بدی به شوور !_؟
من و قر و من و اطوار =))
از سقف برو بالا من شر آستین بالا D:

نگار چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 22:42

خوش خیالی برار جان
من میخوام برای شما زن بستانم
تا کلی زیربار زورباشین
ومن کیف کنم ولذت دنیا راازآن خویشتن بسازم.نخطه

اوهوک =)) تا قر و اطوار هس کی میره زیر بار جور و ستم D: D: D:
اونوخ من برم زیر یوغ استعمار یک بانو چه خوشایشی به تو میرسونه اونوخ که کیف کنی و کی میره این همه راهو که دنیا رو تصرف کنی اونوخ @_@

صالحه سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 22:47

انرژی هام خوبه سلام میرسونه:))

پس فوش داده!!!!
خوب کردی پس!!!
معلومه از همون اول قاطع برخورد میکردD:D:

دیگه انقدر جنب و جوشم لازم نیس!!!

نچ نچ پات به مدرسه دخترونه باز بوده که قرواطوار میعومدی و میعای!!!!
استغفرالله خدای توبه!!!

از همون ابتدا کشف حجاب دست خودم نبود!!!!
اینکه میگم چونه جای گونه و موهام بیرون نشانه ی اینه اسوه ی کامل یه کلاس اولی بودم!!!!!

یه عکس دارم میکروفون رو تو حلقم گرفتم
مقنعم کج شده موهام از یه ور ریخته بیرون پشت یه میز واستادم فقط کلم پیداس
ینی یه وضع وخیمی داشتمااااا

الان خیلی هم اسوه ی حجابم(راضی و خوشنود)

بعله خیلی مظلومم...هر وقت این حرفو به خانواده میگم یه جوری نگام میکنن
ولی واقعن نسبت به همسنام شیطنتی ندارم که...
در حد خیلی کم...خیلی خیلی کم...

میخای استانیای میثمو بالا بزنی نگار؟؟؟
خبر نداری پس خاهر...
داره میگه آستین کوتاه میپوشم اکثرا
از دست رفت این پسر دیگه تمومه کارش!!!

منو دریاب تا از دست نرفتمیD: D:

سلامت باش.ی/ن، ازشون خوشم میاد ^_^
قر و اطوار فقط و عصن !_!
چه عکسای استغفرلایی! یعنی الان وخامت نداری دیگه D:
اجازه بده که من باور نکنم که مظلومی D: D: D:
نه باااووو وعضم خوبه @_@ قشنگ تو دستم کامل کامل ~_~ تو که خودت وعضت بدتره که، ای کاشف حجاب D:

نگار سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:43

آخر سر یه زمستون که مجبوربه آستین بلندپوشیدن باشین خودم دست بع کارمیشم:دی

لطف داری دوست عزیزم ^_^ آبجکم ^_^
و عصن بخاطر اینکه بیشتر مشمول لطف نگاری بشم همیشه آستین بلند می پوشم ~_~
ممنون ^_^

نگار سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:39

وا مصیبتاااااا
پی قرواطفارهم که بودین
نوچ نوچ نوچ
ولی میگما احیانااگه خواهردارین عجب ریلکسی هستن ایشون
اینطورکه بوش میاد
شماخودت آستین که بالانمیزنی
مگه امدادغیبی برسه یه آستینی ازشمابالابزنه

عصن قر و اطفار یا به قول صالی اطوار کیف میده @_@
آستینم دیگه بالاتر نمیره آخه من اکثرا آستین کوتاه میپوشم خخخ چه خاهر میداشتم یا نمیداشتم D:

صالحه سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:19

خخخ خوفناک بودنت کاملا از این زدن معلوم ش:))

منم فروان خوب و راضی و پر انرژی ام

حالا
برا چی زدیش؟؟؟

مدارس پسرونه وحشتناکه!!
مدرسمون سه طبقس
پارسال ما طبقه اخر بودیم و از پنجره های پشتی به کوچه و خیابون دید داشتیم
یه مدرسه پسرونه بود
زنگ تفریحاشون ک ما از بالا نگا شون میکردیم
هر گوشه از حیاط سه چار نفر یا داشتن همو میزدن یا کشتی میگرفتن یه ده نفری هم مشغول دویدن بودن ینی یکی میخاست از حیاط مدرسه به دفتر مدیر برسه صد در صد اون وسط یه چیزیش میشد
از اخرش حتمن با چش کبود میرسید دفتر!!

من کلاس اول خیلی دختر مظلومی بودم...
ساکت مظلوم کوچولو
چونه مقنعم کنار گوشم...موهامم ریخته بود بیرون!!!

بعد کم کم استعدادام شکوفا شد...
هرچند همچنان هم مظلوم تر از من تو کلاس نیس:))

حالا نگار دست به بزن هیچی...
پی قرو اطوار میرفته!!!!

بابا انرژی =) انرژیهات چطوره =) باکت پره =)
فوش داد منم بروس لی شدم در یک لحظه، شایدم فرانکی =))
وحشتناک؟ جنب و جوش دارن متحرکن فعالن شیطانن @_@ مادرم معلم بود قبل از اینکه خودم به سن مدرسه برسم منو میبرد مدرسه دخترونه منم اونجا از خجالت دخترا در میومدم =))) ولی یکیشون یادمه زورش زیاد بود کم می آوردم =))
از همون ابتدا کشف حجاب می کردیا D:
مظلوم؟ احیانا از افعال معکوس استفاده نمیکنی آیا؟!
میرفته که هیچ، الانم میرم @_@ انجوی قر اند اطوار ~_~ ثنکیو ^_^

نگار سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:34

پس دست بزن هم داری مستر میثم
طلفک بانوی آینده ی شما
من ازهمین تریپون به همسرآیندتون اعلام میکنم اگه جونتودوست داری؛همسراین آقانشو

D:
یادمه که اونو با پا زدمش؛ پای بزن داشتم D:
عصن به نظر من، بجز لطف و محبت هیچ رابطه ای بین همسر و همسر نباید شکل بگیره نگار جونی ~_~ چه برسه به زد و خورد و اینا!
ولی با حرف آخریت موافقم @_@

صالحه دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 16:22

خوب استم:)
امید وارم که توام خوب باشی

من بشخصه از ابتداییم هیشی یادم نی!!!
جز چند خاطره ی محدود...
مثلا یادم رفده بود الفبا رو حفظ کنم
یا اینکه چارم یا پنجمم با دوستام جیم زدیم رفتیم دور دور
و خیلی هم بچه بودم برا همینه...

راهنمایی هم همزامان با دوره بلوغه و و کلا زمان مزخرفیه!!

دبیرستان تا حد زیادی بزرگ میشی فک میکنم و چون دوره اخریه که مدرسه میری خاطره هاش یادت میمونه:)

چه خوبه که خوبی @_@ انرژی داری @_@ عصن حال میکنم بپرسم چطوری ^_^
چطوری صالی ^_^
مرسی منم خوفناکم =)

ابتدایی فکرشو بکن همه روز اول گریه میکنن و دست مامانشو ول نمیکنن خخخ من روز اول رفتم یه پسره رو زدمش خخخ مدیر خابوند تو گوشم خخخ
ابتدایی من سلطان بلامنازع کلاس بودم @_@
همون ابتدایی درس خون بودم و همین دوره آخری =))
راهنمایی و دوران دگرگونی T_T به قول سهراب: حرمت رشد، از سر شاخه های هلو روی پیراهنش ریخت...
آره شاید چون دوره آخریه بیشتر به خاطر میمونه، منم چون تو اون دوران برای اولین میرفتم پی قر و اطفار خاطرات خفنی دارم خخخ

نگار دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 14:53

دوران دبیرستان خوشگل ترین ونمکی ترین:-:دوران زندگی آدمه
پرازشیطنت های مفرح
دوس میدارم زمان فعلی رو°_•

^_^
آره، بین هیجان گرایی و تامل گرایی!
نه هیجان کامل نه تامل کامل، شایدم یه جورایی تعادل داشته بوده و خودمون نمیدونیم!
منم دوره دبیرستانمو دوس دارم اما این دوره آخری رو بیشترتر ~_~
مرسی *_^

نگار یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 19:51

راستی ببخشیدا ؛اینجا چت روم من وصالحه شده ها...
این ازاین!
درس هم که باخوشی فراوان درگیرشم!!!

چجوریایی نگاری ~_~
مفخترم که اینجا میتونم واسط گفتگوی شما دو دوست عزیزم باشم ^_^ و مچکرم ^_^
این از این!
چه خوب @_@ درگیری خوبیه @_@
نمیدونم چرا دبیرستان دوره ای پر از خاطره ایه! بهترین دوستان بهترین خاطرات @_@

صالحه شنبه 17 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 17:00

راس موگویه نگاری
احوال پرسی خیلی خوب است.
(نخته سرخط)

نع بابا...
اصن مگه خدا دلش میاد منو دست خالی رد کنه؟؟؟؟
ما پارتیمون کلفته!!!!
بعلهـــــــــــ

یره موئوم راس موگوم D:
امروز چطوری، خوفناکی یا نه ^_^
نه والا من که دلم نمیاد دست خالی ردت کنم ولی دست خودم خالیه جون صال ماصالی جون =)
آره بااااووو چه.جوووورم =)

نگار شنبه 17 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 15:21

اوه ؛واقعا معذرت
بسیار زیاد خوب وعالی هستم
این اخلاق احوال پرسی شمارو هم بسی دوست میدارم
شما چطوریایی آقامیثم ؟!!

خاهچز
چه خوب که خوبی ~_~
تنکیو هستم وری ماااااچ ^_^
چ میکنی با درس و مشق و تخته سیاه مدرسه @_@

صالحه جمعه 16 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:29

عی بابا اصن ولش کنین حاجی رو....
پاش ب کجا ها باز شد!!
شوهرش جدی جدی شلوارمو میکشه رو سرم گره میزنه دیگه
نگارم داره کم کم خطر ناک میشه
با کمبرند میوفته ب جوونم!!!

خدایا اگه زنده از این وب برم بیرون جز دو برابر چیزایی که قبلا ازت خاسدم چیزی نمیخام دیگه...

تو چوطوری من عالی ام:)))

صالی حالت چطوره ~_~
هاجی خخخ
خطرناکه! چجورم! مگه ندیدی من همون اول قائله به نگار واگذار کردم D:
فعلا که همونارم که میخواستی ندارم، وضع خرابه اقتصاد پوکیده D: D:
خوف و خفنم =)

نگار جمعه 16 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:31

دیگه داره حسودیم میشه
منم خیلی ماه دختر خوبی هستم:-)
ازخودراضی هم هستم اصن

=))
چطوری نگاری =)
من که هی ازت میپرسم «خوبی» ولی چیزی نمیگی D:
عصن خوب یعنی ازخودراضیی که حسودیش بشه @_@

صالحه پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 22:03

نگار عاشقتم ینی ها...
حاجی نمیدونم کی پاش به اینجا باز شد؟؟
تازه
نعخیر
حاجی مردم حاجی خودمه!!
اصنشم به هوو جان نمیدمش!!!

خیلی هم دخدر خوبیمD:

چجوریایی صالی =)
اره راس میگی از بس تو فکر هاجی بودی همینجوری تو کامنتا میگفتی هاجی =)
هاجی به همه هووها میرسه D:
آره خوبی منم قبول دارم ^_^

نگار پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 21:20

صالحه پای حاجی رو به اینجا هم باز کردی؟!!
نگفتم غیرت داش نگار رو تحریک نکن؟!!!
بزنمت صالحه؟!!!
چه معنی داری اسم حاجی مردم سرزبونته ها؟!!!!
آقامیثم به شما وکالت میدم صالحه روتامیتونی کوبیده کنی
خیلی دختربدی شده

سلام چطوری آبجکم =)
این خیلی بهت میاد واقعنی D: داش نگار D:
دستم که بهش نمیرسه ولی تو بعنوان داش با غیرتش کمربند رو از غلاف در بیار D:
بد! والا چی بگم دیگه کار تو قالب کلمه نمیگنجه =))

صالحه سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 22:57

این وصله ها به من نمیچسبه اتفاقا!!
شایدم
انحراف باعث میشه من برم تو خودم!!

مریم دوستم
"الما دخت"

هیچی حاجی حاجی رو ولش کن!!

عی بابا من امید بسده بودم حد اقل بتونم رو اون پیدا کنم استعداد جفت پا تو دهن رفتن رو...

بح بح عجب جمله ای
باشه میینوسیم

وصله های نچسب D:
انحراف از حرف میاد؟!
آها D:
حاج حاجای ول
خو برو تک.وان.دو شاید مدال او.لمپیک - چه فرقی داره با پیک.نیک! - آوردی D: D:
منم مثه بگوری جمله در وکنم از خودم هی =))
تنکس ~_~

صالحه جمعه 9 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 20:49

منو وارد بحثای سیاسی نکن خاهشا!!!
پای برادرای فتا باز میشه!!

ینی من باعث میشم انحراف پیدا کنی؟؟؟:)))
مری میگف تخصیر خودته هی حاجی حاجی میکنی مث ادم نمیگی!!!
میگم لذتی که در ازار رسوندن هست نمیشه با چیزی عوضش کرد:))

نع من پول و مایه ندارم ناز بخرم!!!
خودش باس یه جوری کنار بیاد!!


اوه اوه تو که نمیکوبی....ینی کوبیدنات در مقال کف گرگیای بابای من هیچی نی!!!!
بعدشم کرکره کشیدن من ربطی به کوبیدنای تو نداره !!
اگه میخاستم دهن این ذهن بی صاحابو ببندم که شعر نگه باس همون اوایل ذوقمان میبستیم دیگه دیره برا کرکره کشیدن!!!

مشکوک میزنی! /:
یا من باعث میشم تو از انحراف در بیای؟ D:
مری؟ هو ایز دیس؟ حاجی جاحی؟ من زورت چی بود اونوخ!
این یکی رو خع.لی هوس الوده شم ^_^

خو پس از توانایی های رزمیت چش پوشی کن =)
دم عاغ بابا گرم @_@
دیگه حالا که مصادف شده با کوبش های سهمگین من D:
برای دیر نبودن هیچ وخ دیر نیس اینم بنویسش D: D: D: (البته برعکسشم صادقه خخخ)

صالحه جمعه 9 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 00:39

:D
صاعر این هرگز فراموشم نمیشه!!!:)))
من همچنان پذیرای کوبش های شما هستم:))
ب شرطی ک مشکلمان را با این مجاز ها حل کنیم
دعایی کن فرجی شه...

دلم سوخت که با یه خل و چل طرفی:))

خدا از روحش به ما دمیده پس هم جنسیم باهاش:))

خیلی دیدت نسبت به "تو" و "او" های من منحرفه!!!
اگه تو و او های ایندم بخان انقدر ناز کنن جف پا میرم تو دهنشون به جا اینکه براشون شعر بگم!!!
من ک مسخرشون نیستم
والا!!

اما این جا اون اولین نفری ک موگویم
اقای پدرم هستن:))
که گاهی انقدر زیبا نگاه میکنه که دوست دارم فقط بغلش کنم
و گاهی هم انچنان کل شعرمو زیر سوال میبره با تفاسیر درستش
که از خنده رود بر میشم!!!!

خیلی ها براشون مهم نیست و توجهی نمیکنن...
ومن شدیدا ممنانم به از این ظرافت نگاهت:))

دعا؟ فرجی رو که استیضاح کردن آقا هم گفت عصن ... بیخیال باااووو
کدوم مجازها؟
بیا تا بکوبم به پشتت هر دو مشت - که تا جان در آید تو را از تو مشت خخخ
خلی و چلی و گلی ^_^
آره باووو فوق العاده ایم D:
انحراف رو جاده به راننده منتقل میکنه گلی ؛)
جف پا! بابا من فک میکردم فقط درس میخونی و تو وب سرگردونی و اشعار می سرایی! نگو یه پا که نه جف پا بروس لی بوده بوده ای =) اونوخ باس در کنار اینکه نازشونو می کشی غذا هم بذاری تو حلقومشون چون دیگه از اعضای دندون محروم شدن D: دیگه ترسناک شدی D:
چ بابای خفنی @_@
ولی من همچین میکوبم که کرکره بلاگ رو بکشی پایین T_T
خاهچز ~_~

مچکرم ^__^

صالحه پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 15:24

:))
سخنی ندارم:))

من قهر نکردم کمی شاعر نیستم تو دنیای مجازی دیگه!!
تو دنیای حقیقی شاعر بودنم چی داشت برام که حالا بخام تو مجاز هام شاعر باشم؟؟؟
و خیلی ازت بابت نقدات ممنونم
امیدوارم بتونم کم کم روش کار کنم
و بعدن ها بتونم تو شعرام رابطه جا بدم
رابطه های منطقی!!
هر چند شعر احساسه ولی اگه تو اوج احساس منزق سرک بکشه و همگامش بشه خیلی جالب میشه:))

و نکته ی بعدی ک دوس داشتم بگویمت این است که
خیلی جذاب و باحوصله نگا میکنی...
دیدت فوقالعاده اس
به یه چیزایی میرسی ک من موقع نوشتن حتا بهس فکر نکرده بودم
دومین کسی هیتی که این ویژگی رو داری و من شدیدا ازت سپاسگذارم:))

تو وجودت، خود سراپا سخن است ای صاعر =)
یعنی من ترکیب شاعر و صالی که میشه صاعر رو به صالی دوباره تغییر بدم؟ حالا از کجا یه صالی گلی دیگه پیدا کنم برم بکوبمش D:
یعنی چیزی رو تو توی این دنیا میتونی مثال بزنی که منطق نداشته باشه؟ عصن چنین چیزی امکان داره؟ عصن شاید بشه گفت که مهم ترین تفاوت بین نظم و نثر، همین منطقه!
بدون حوصله و بدون وخت گذاشتن مگه میشه فهمید یه آدم گل و حتی یه آدم خل چی نوشته؟
منم به جنس خدا درومدم D: تو هم فوق العاده ای =)
دومی؟ از همون اولش نگفتم این «تو و او» کیه که هی میگی «تو» «او»... D:

نگار چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 19:50

ن بابا منظورم خودم نبودم که برارجان
کلی گفتم
وگرنه من که همش اینجام وشما داری جواب میدی کامنتامو

پس من زورت کی بود آبجکی که میگی قهر کرده باهات؟!
صالی چرا رفته تو کوما =) دیروز خع.لی کوبیدمش D: قهر کرده =))

نگار سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 22:43

ازاین میثم هایی که چن وقتی خبری نیس ازشون و آدم حس میکنه قهرکردن باهات
خوشم نمیاداصن
کلا از کم پیدابودن بدم میاد

وا! آبجکم!
من که هستم!
این پست آخریتم چندبار دیدم ولی در موردش نظری نداشتم!
قهر؟ من یه بار قهر کردم و روی سینه روحم داغ ندامت گذاشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد