من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

کوچه




بی تو...

نظرات 12 + ارسال نظر
صالحه جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 16:09

حالا ایشالله دختر دار بشی
با جلف بازیای دخترت ابروت میرهD: کاملا درک میکنی!!!
(خودم نفهمیدم دعای خیر کردم یا نفرین)

اصن یکی از تفریحات ناسالم من اینه ک ابروی بابامو ببرم!!

دعا و نفرین بودنش فرقی نداره زیاد وسواس به خرج نده چون من دختر دار نمیشم #_#
عابرویی که با تفریح ریخته میشه، عصن نبودنش ارجحه D:

صالحه جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 14:38

عاره دیگه!!دقت کن!!!

واسه این چرتو پرتام درباره پیرمرد و شوور و مال و منال...

آها! آبرو مگه با این چیزا میره؟!

صالحه جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 13:19

حواست باشه ترجیحا بچه نداشته باشه:دی
ک اگه داشته باشه دیگه چیزی بهت نمی ماسه...

(بیچاره بابام یه عمر با عزت زندگی کرد من اومدم گند زدم تو آبروش)

نکته ای بود این بچه #_# عصن حواسم پرتاب بود D:

چطور؟ من زورت چیه که گند زدی تو آبروش !!__!!

صالحه پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 20:28

پ کار تمومه
فقط باید پولدار باشه زود بکشمش مال و منالشو بکشم بالا!!!


ماهم کماکان یور ولکام

همین دیگه، منم باس یه زن پیییییر دم غروب پیدا کنم پوووولدار باشه و به روش تو عمل کنم D:

خاهچز و مرسی

صالحه پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 16:46

نمیدونم اونروز ب دوستم چی گفتم یهو اونم گف : با پیرمرد باید ازدواج کنی از قراره معلوم:||
ی وضعی رسماD:

فکر میکنم زمخت بودن کلا از ویژگی مرداس...
ینی مردی ک زمخت نباشه مرد نیست دیگه!!
و اینکه زمخت بودن و پختگی مقابل هم نیستن ک...

موافقتم رو با نگار اعلام میدارم:)))

خو همین دیگه، ببین دوستت هم مثه من فورا مساله رو شناسایی کرده D:

خود زماخت :)) هم العان دیگه درگیری فلسفه وجودی خودش شد :)))

منم کماکان تنکیو هسته ام از سالی و نگارا ~_~

نگار چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 21:47

اگرزیبایی آکبندباشه که بهتره
ای سنگ قیمتی(!)

خو اینو که درست میگی، به شرطی که آکبندش زیبایی داشته باشه D:
ای سنگ تر و تازه =)

نگار چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 15:00

البته که من وشما تعابیرکاملا متفاوتی از زمخت بودن داریم:!
من خوب یادندارم زمخت بودن روبرات شرح بدم
فقط درهمین حد که این مدل از زمخت بودن از مدلای جذابیته:))
صالحه !تومیفهمی من چی میگم؟!!»

زمخت من میشه مثه سنگی که از کوه میکنن قبل از اینکه ببرن تکه تکه کنن و صیقل بدن تا بشه یه سنگ زینتی یا معماری و...

نگار چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 14:53

خب من هم مث صالحه میگم :-))
خب هرکسی هرچقدفکروشعورش پخته ترشه خودش رودورترودورتر ازهدف می بینه !
اغراق به خامی کردن نهایت جزغاله شدنه:-)
من همیشه زمخت هارودوست تردارم:-!
زمخت اما مهربون
شبیه به بابام:-D

نگاری تو به من خیلی لطف داری، ازت ممنونم ~_~

نگار چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 14:11

تاتعبیرت اززخمت بودن چی باشه!
هرچند که شما زمختی بسیاردوست داشتنی هستی^_^

آخه سالی میگه عاغاها با افزایش سن به افزایش پختگی میرسن و با افزایش پختگی، جذابیتشون افزایش پیدا میکنه. عما خو من که ای.طوری نبیده م. با افزایش سن خرفت تر شده م =| پخته تر نشدم. خودم فک میکنم که افزایش خامی داشته م و همینه که میگم زمخت تر شده م.
اوهوکی =) آبجک ما داره زمخت پسندی میکنه ^_^ تنکیو =)

نگار سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 20:34

واقعن همین طوره ها!
من بابام هرچی سنش بیشترمیشه جذابیتش بیشترمیشه قربونش برم*-*

=))
همینه که میگم روز به روز زمخت تر میشما D:

صالحه سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 15:39

مردا برعکس خانوما هرچقدر پیرتر میشن جذابتر میشن...پخته که میشن خواستنی ترن:)
اما خانوما تازگی و طراوتشون دوست داشتنیه:)

من عاشق این شعرم:)

خب پس تو و نگاری باس به یه پییییرمرد شوور کنید D:
عما من از اون دسته عناصر ذکور هسته ام که هر چقدر سنم میره بالاتر خام تر میشم =)
این یکی که به دخترا ربط داره رو من بلت نیسته ام، شنیده ام، خوانده ام، عما تجربه نکرده ام! اگرچه من هم فک میکنم همینطور باشه که میگی یا اگه بیشتر فک کنم باس بگم باهات معافقم T_T

نگار سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 14:52

پیرکه شد جذابیتش بیشترشد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد