من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

خواب سبزینه

در پی هم.آهنگ.ی میگردم در حالی ک نمیدونم با چی باید هم.آهنگ بشم،

و چطوری!

امروز که نمیدونم چه روزیه، تو انبوهه ای از استیصال دارم تمام اعتقاداتمو به سخره میگیرم =(

یاد خاطره سهراب (تو ژاپن) از پوست کندن پرتقال و گسستگی هاش میفتم...



با تمام وجودم به حرفش ایمان دارم که دریچه خدا روشن نیست؛
و یوآن و گروهش که نت های روشن کنسرت بنیامین رو اجرا میکنند،
قطعا و مسلما،
از شیار آن f های ناپیدا، راز هماهنگی رو می نوازند.

منم مثه یوآن به تو نیاز دارم تا به سطح برسم.

تو هسته انتشار هماهنگی هستی و من یک عمر فکر میکردم

فقط فکر میکردم که درکت میکنم

و پیدایی.


اینک، من غریق توفان استیصال،

تو رهبر ریتم چشمک فانوس ها،

بسان چکاندن قطره سبزینه در شاهرگ حیات

نت شاهد را به من وحی کن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد