من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

هزار سال گذشت تا بفهمم و تن بدم!

It Was Inevitable


یکی از بهترین سکانس های تاریخ سینما که با تمام وجود و همیشه ستایشش کرده م.

نظرات 4 + ارسال نظر
صالحه پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 11:10

اهووم صحیح!


تقریبا جنوب غربی مشهدیم:)

وری گود =)

صالحه سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 18:15

راستش منظورم "فیلمه" دغیغا !

خودِ نیشابور ک ن
اما نزدیکی چرا...مث اینکه سیل راه افتاده!

آخه بعضیا خوره فیلم و سریالن! هویجورکی چششون تو مانیتوره دارن سریال و فیلم می چرن! مثه گاب که همش داره کاه و یونجه می بلعه! خیر اینجوری نیسم ولی فیلم می بینیم فیلمایی که ارزش داشته باشن.
تا حالا چندبار تو نقشه رفتم دیدم که نی.شاپور کجاس ولی یادم میره =)))

صالحه شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 22:18

عاها...
خیلی اهل فیلمی نه؟

آبجکیده!عالی بود!
هوچی دیگه انقذ گفتیم سیل سیل ک سیل اومد!

من زورت از اهل فیلمی چیه دغیغن؟

مگه طرف تو هم نمناک شد هوا؟

صالحه شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 12:44

چ فیلمی استه؟

دیروز ی بارونی زد قشنگ ابکشیده شدیم!دقیقا یه صحنه ای تو مایه های همین تیکه ای ک از این فیلم گذاشتی-البته جمله سنگین رد و بدل نشد!بیشتر چرت میگفتیم-

این یه شات از سکانس های پایانی فیلم متریکسه. درواقع matrix revolution قسمت سوم از سه گانه متریکس.
عه؟ پس شدی آبجکیده :)))
مثلا چه جملاتی اونوخ !_!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد