من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

رویای من

فیلکس مندلسون: شکوه خدا هماره در اوج باد.


باخ هم اثری با همین عنوان داره.
منم با باخ و مندلسون هم آوا میشم: «Ehre sei Gott in der Höhe خدایا شکوه تو هماره در اوج باد» و منو پایبند بایش این انس بدان.
--
 ازبین همه  نوشته ها، تنها دوستدار آن ام که با خون خود نوشته باشند. با خون بنویس، تا بدانی که خون جان است. درک/دریافتنِ خون بیگانه آسان نیست: از سَرسَری خوانان بیزار ام. از فردریش نیچه.
--
و این شیشه خیس... از هر چیزی، هر چیزی رو میشه گرفت بجز یک چیز، تنهایی. حیات نشائه تنهائیست. و خدا از تو نه بالاتر، نی تنهاتر. عجیب... عجیبه! امشب چقدر به تنهایی تو فکر میکنم. و باخ... باخ... به قول گوته: هارمونی جاودان در گفتگو با خویش. من و باخ، تقدیم به تنهایی تو.
--
دکلمه تاریخی تام هنکس در نقش ایزاک زاکس:
Yesterday, I believed I would never have done what I did today
--

نظرات 7 + ارسال نظر
صالحه جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 18:27

ببین من اصلا بحث ندارم:)
اما حقیقتی که از نظر هرکس یه جور باشه حقیقت نیست!

شاید به جای تفاسیر باس گف:نمونه هاش وجود دارن!

و باز هم میگم من اصللاااا بحث ندارم هنوز بحث توسل نا تمومه عا:)

منظورت از بحث، جداله یا گفتمان؟
واسه همینه که حقیقتی وجود نداره ‎;)‎

صالحه یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 15:52

میثم؟!
باشع:|

سالی!
نباشه =)
چیه؟؟ دقت نکردیا! سالی!
حقیقت وجودی در دنیای ما نداره گلم. تنها تفاسیرش وجود دارن. به همین دلیله که هر کسی حقیقت رو از منظر خودش و متفاوت هم مشاهده میکنه.
من زورم این نبود که تو نمیبینی. بلکه هیچ کسی نمیتونه ببینه. میخواستم روش فکر کنی تا بهتر متوجه بشی که من زورم چیه.

صالحه شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 17:16

حقیقت و واقعیت در اصل باید منطبق هم باشن
اما چون ادم یه نموره سرکشه و لجباز و خودمختار نمیشه ک بشه!

حقیقت دست یافتنی نیست در دنیای فیزیکی؟
نوچ قبول ندارم!

جماعتی که آخوند پرورش داده انواع اشکال ابتدایی از یه آدم ِ ممکن رو نشون میده و هر یک از این اشکال/انواع رو که انتخاب کنی و یه چیز تازه (سوای صحتش) رو بهش نشون بدی، پاسخی بدیهی میده در باب انکار =)) آری انکار. انکار. انکار.

مشکل اینه که عصن نمیدونی حقیقت چیه. حقیقت چیه؟ اول بگو چیه تا بفهمی/بفهمم که دستیافتنیه یا نیست ^_^

نگار شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 01:08

http://uupload.ir/files/vduw_۲۰۱۷۰۹۱۴_۲۲۲۴۱۳.jpg
ببینش

این همون گل که برات فرستاده بودم ⌒.⌒

نگار جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 22:47

خواستم بنویسم بد!


یه چیزعجیب!سری پیش قشنگ نبودی درنظرم
این سری قشنگی درنظرم

یوهاهاها =)) در نظر خودم که چندان دلبر نیسم!
این قشنگی دیگه نظر لطف سرکار مشدی هستش ورنه ما کجا و قشنگانگی :)))

نگار جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 21:05

آقای خوش تریپ
من هرچی فک میکنم دماغت ایرادندارهخیلی هم پرفکتی اصلا‌!




بعدنیس پای پستی این چنین دلبرانه من همچی کامنتی گذاشتم؟

دیگه گفتی قبلا از چهره من پرده برداری شده منم زیر هجاب و چا2رمو ورداشتم =))
چه بهتر ک پرفتکتم اصلن ^_^

من زورت از «ب و ع د» که کلمه «بعد» رو ساخته آیا بُعد است یا بَعد است یا به گمانم ع اضافه وار خودش را قاتی بنموده و سرکار خواسته باشی بنویسی بد!

صالحه جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 16:45

چه حال هوای متفاوتی داش

جمله ی خاص و عجیبی بود اون جمله ی نیچه...

یه چن وخته ک هی ب این جمله فک میکنم:"ادما همو نمیفهمن فقد ترجمه میکنن به زبان خودشون"

این جملهه که گفتی، در مورد همه چیز صادقه نه تنها آدمها.
دو چیز رو همیشه، همه مردم، با هم قاطی میکنن: حقیقت و واقعیت. truth and reality
عرفا صحبت از حقیقت میکنن و میگن جوینده حقیقت فلان و اینا... این یه کلید غارتگری داد به دست حکام معنوی. حکام معنوی کیان؟ حکام معنوی اون دسته از حکما هستن که از دین برای حکومت و در عمل برای قدرت استفاده میکنن. نظیر صفویه، پهلوی، جمهوری فعلی... ولش کن طولانیه D:
واقعیت هم شد مستمسک نظریه پردازانی که به جز جهان فیزیکی، محیط دیگه ای رو عصن فرض نمیکنن. مثلا اگزیستانسیالیست ها از این دسته هستن. بعضیای دیگه هم هستن که گرچه وجود جهان های دیگه رو رد نکردند اما بهشون بهایی هم ندادن مثلا مارکسیست ها.

حالا واقعیت رو بچسبیم یا حقیقت؟ خخخ واقعیت وجود فیزیکی داره اما حقیقت خیر. حقیقت دست یافتنی نیست در این دنیای فیزیکی. اما ما همیشه با واقعیات سروکار داریم.
این درد بزرگ بشریت بوده فک نکن که فرتی براش جواب میتونی پیدا کنی ^_^
حالا اون جملهه که گفتی از اینجا گرفته میشه که حقیقت قابل دستیابی نیست فقط تفسیری از حقیقت وجود داره. تو هیچ وقت نمیتونی منو بشناسی و منم تو رو. چون من و تو حقایقی داریم که قابل تعریف فیزیکی نیستند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد