من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

از تایپ قر و اطفار ادامه دارد

اینبار به طبیعت و چشمه تخت سلیمون می رم یوهووو


نظرات 7 + ارسال نظر
صالحه جمعه 29 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 00:13

چ خبر از قرواطوار؟
گفتم بیام دوباره رفتی ی ورق دل مارو اب کردی؟!

خوبی؟

اطوار درسته.آ اما اطفار شدیدتره ههه
قراره فردا بریم رودآباد. میگن اونجا آب خیلی داره و میشه شنا کرد ⁦B-)⁩ منم که آب ببینم فورا می جهم توش ⁦:-D⁩
بذار برم شیرجه بزنم میگم بروبچز عکس بگیرن ازم اونوخ دلتو با آب رودآباد آبکی میکنم +_+ اینم یه مزیت پسر بودن ⁦:-D⁩
خوبم ⁦:-)⁩ تو چطوری؟

نگار یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 22:47


من خووبم

نمیتونستی که خوب نباشی =) زورت به ما نمیرسید که =)

صالحه شنبه 23 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 14:07

هفته پیش ک حالش خوب بود.
عی نگار بیا اعلام بدار که
چونی بی ما؟

واقعا؟ باس گف هفته عجیبی بوده ⁦:-D⁩ مگه نه ⁦;-)⁩

صالحه جمعه 22 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 21:27

خداروشکر خوبی.
منم خوبم:)

تو که خوب باشی منم خوب باشم دیگه زورمون به بدحالی نگاره هم میرسه ⁦;-)⁩

صالحه جمعه 22 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 17:40

سلام
خوبی؟

سلااام
اره خویم ممنون
تو چطوری

نگار جمعه 22 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 14:38

ای بابا..
ی کاری نکن عکس روکنم

آره؟

صالحه سه‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 11:00

چقدر خوشگله اینچا...
دائما در حال قرو اطفار;)

خعلی ⁦:-)⁩
دقیقا دائما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد