من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

خیس

به من بگو و من فراموش خواهم کرد. به من یاد بده و من به خاطر خواهم سپرد. مرا درگیر کن و من خواهم آموخت. از بنجامین فرانکلین.
تو منو درگیر و خیس از درگیری کردی و من بعد از سه دهه زندگی برای اولین بار دنبال خدا گشتم.


نظرات 10 + ارسال نظر
سحر شنبه 9 آذر‌ماه سال 1398 ساعت 21:25 http://roya-94.blogsky.com/

بازم ک ترکوندی
مرسی ک هستی
مرسی ک اینطوری حرف میزنی
چقدر نیاز داشتم یکی بگه بهم
تشکر لر
میام مینویسم پاسخ کامنتا رو برات

آره زیاد حرفیدم معذرت ^_+
خاهچز
خاهچز
منم همینطور فکر کردم که اووونهمه حرفیدم D:
خاهچز لر
لر چطوری خونده میشه؟ lor, ler, lar
تنکیو میشم ^_^

سحر جمعه 8 آذر‌ماه سال 1398 ساعت 19:03 http://roya-94.blogsky.com/

در رابطه با صحبت درباره پست ک مفهوم رو خوب نرسونده بود هم پست میذارم بزودی
راستی من اولین بار بود دیدم کسی ب صحبت میگه صوبت

آها اونو میگی که گفتم نفمیدم چی گفتی، گفتی چی میگم گفتم نفمیدم D:
تازه صوبت که خوبه قشنگ میگیری اصلش چیه =))

سحر جمعه 8 آذر‌ماه سال 1398 ساعت 19:00 http://roya-94.blogsky.com/

سلام مرسی خیلی بابت توضیحات عالب و مفصلت مرسی وقت گذاشتی
من کامنت رو نخوردم و چون خواستم اول رو کاغذ برا خودم بنویسم داشته باشمش و اینکه سوالاتب ام داشتم گفتم سر فرصت تایید کنم بیام بهت سر بزنم
حتمن درباره مهاجرت کلی بهت دردسر میدم سوال میکنم

سلام
خاهچز =)
نخوردی؟ مطمعن باشم
سوالاتب چی هس؟ که داشتی!
اسم مهاجرت که میاد حس غربت بهم دست میده. همینطور حس بذرافشانی *_*
باشه خوبه
چیزی بلد باشم بهت میگم

سحر جمعه 1 آذر‌ماه سال 1398 ساعت 20:44 http://roya-94.blogsky.com/

قلمت مانا

مرسی

نگار سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 22:42

علی

نگار دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 01:28

تو از بهروز خبر داری نه من
(همون که به صالی می گفتی قشنگمه

راستی حالش چطوره
این دیوونهه اسمش چیه؟

نگار یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 22:55

نه نوزده سالش شد سه چار روز پیش..روز تولد و عقدش یکی بود.همسرش هم همونیه که به اسم دیوانه ی دیوانه کامنت میذاشت
خلاصه که دیوانه ،دیوانه بدید وخوشش آمد

چه سرگذشت ساده ای
امیدوارم لحظه ای تو زندگیشون نگذره مگه اینکه تو اون لحظه همدیگه رو دوست داشته باشن

آبجکه کی عروس میشه

نگار یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 16:12

مناسب بعدی ام اینکه سالی مونم عروس شد..
این موردم مبارکمون باشه

چه زود عروس شد
مگه بیست سالش نبود؟

نگار جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 00:39

واس خاطر همه چیزای خوشگلی که تا الان نوشتی
روزت مبااارک

_دقت کردی من یکسره در حال تبریک گفتنم
تو چرا اینقد همه مناسبتا رو شامل میشی ..ایش

تشکر بابت همه خوشگل بینی هایی که به من و نوشته هام داشتی
مرسی، چه روزیه امروز؟ آخه چرا تو منو اینقدر مورد لطف قرار میدی که نتونم هیچ جوابی بدم

اره باااووو دقت هم نمیخواد همینجوری با چشم غیرمسلح هم میشه دید
وقتی مشمول لطف دوست قرار بگیری دیگه خودبخود شامل همه مناسبتا میشی.. اوش
ممنون

نگار پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 22:51

شبیهین ها..
اگه موهات بلند تر بود..


این عکسو واقعا دوست دارم.
جفت تون قشنگین

سهراب خیییلی مو داره =)

تنکیو ^_^
قشنگیم :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد