من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

یک حرف

جواب داد مشغول عوض کردنم بوده.

گفت تو همونی که میخواست پ چ د بخونه؟

-نه ولی هنوزم میخوام.

میگه تا حالا چقدر عوض شدی؟

-اینقدر که اون قبلیم رو یادم نمیاد.


من گفته بودم برای هر کدوم از سد کردن هات و راه بستن هات یه دلیل بیار و تو یه دلیل برای همش آوردی.

باشه قبول. فقط نمیخوام به پلاسیدگی برسم.

اینکه نارس چیده بشم شاید بهتر باشه تا برسم و بمونم و بپلاسم.

پس اگه رسیدم بهم وقت بده تا چیده بشم.

نظرات 1 + ارسال نظر
سحر جمعه 9 آبان‌ماه سال 1399 ساعت 19:22 https://roya-94.blogsky.com/

سلام

سلام
سحر؟ آشنا میزنی!
بذار وبلاگتو ببینم
...
آها میخواستی بری اونور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد