من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

ارتفاع مفسر

حادثه مهم داریم و حادثه معمولی داریم و غیره

هر حادثه ای یک واقعه است

این واقعیت را همه ما می بینیم.

هر حادثه یک تفسیر هم دارد

تفسیر به حادثه یک زاویه برداشت می بخشد

ما از طریق این زاویه حادثه را درک میکنیم.

آنچه که ما از حادثه درک میکنیم تاثیری است که حادثه بر ما گذاشته است.


اگر حادثه یک واقعه است و ما می توانیم آن را ببینیم چه نیازی به تفسیر است؟

هر واقعه یک حقیقتی هم در خود پنهان دارد.

برای دستیافتن به آن حقیقت، باید از زاویه ای فراواقعی به آن حادثه نگاه کرد.

تفسیر قرار است این زاویه فراواقعی را مهیا کند.


اما سوال اساسی این است:

تفسیر حادثه چقدر به حقیقت حادثه نزدیک است؟


شاید مهمترین مشکل بشر در بهره بردن از «تاریخ»، تفسیر حوادث باشد.

ما باید بپذیریم که تفسیری که از جانب حاکم القا می شود یقینا یک رو دارد و آن هم نفع حاکم.


نام را باز ستانیم از پشه از ابر از تابستان

از حوادث تاریخی

از غدیر خم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد