من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

کریمینال ابیوس

هر چیزی رو به طور «نامناسب» استفاده کنی، حقیقت اینه که یه Criminal Abuse انجام دادی. حتما نباید از پوشش حیثیت یه نفر به زور عبور کنی تا کریمینال ابیوس رخ بده! همینکه از اختیارت نامناسب استفاده کنی کافیه که هبوط کنی. مطمئنا اختیار بخش هستی، از ابیوس آقایونی که این کار رو با دین کرده و میکنن، نخواهد گذشت و من نیز هم.



میتونی مثه دختر سمت راستی ناباور از اطلاع و واقعیت باشی و میتونی مثه سمت چپی هم آواز بشی با این حماسه که «من انقیاد به سوءاستفاده جنایی را بر نخواهم تابید».

و آواز من:

که گوید برو دست رستم ببند - نبندد مرا دست چرخ بلند

که گر چرخ گوید مرا کاین نیوش - به گرز گرانش بمالم دو گوش

جناب اقای ماسوم به نشانه خدا، اعتبار ریشه استوار من چند برابر هزار و چهارصد سال است، تو اگه پستی و خواری رو میپسندی که ریشه های تو از جنس «عرب دختر زنده به گور کن» آب حیات بنوشند، من به تکلم حروف گ، چ، پ و ژ - که مومنم به اینکه تنها تیرهای شایسته کمان آرش هستند - می بالم و مغرورم و مفتخرم.