من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

عصن حسش نیس

مرده

شاید!

شایدم زنه

نه خره

مرده

مرده یا مرده

شایدم هر دوتاش

دور ریزی

انتخابات بعدی خیلی کمدی باید باشه، احتمالا از بین همه روسای جمهور قبلی تا اون زمان، فقط روحانی رد صلاحیت نمیشه! :))

اینو میگن دور ریزی، هر 8 سال یه بار کل زار و زندگی 8 ساله رو میریزن دور

انگار که به کل همه فاسد شده باشن ;)

ینی خودشونم از خودشون حالشون بهم میخوره

اونوخ انتظار دارن ما ملت حالمون بهم نخوره و دلخور نباشیم! خع.لی رو دارن

برو بینیم باو

حوصله داریا

حوصله داری میای می نویسیا

-نوچز

- اتفاقا وختی حوصله ندارم می نویسم


تو اون انیمیشنه بود اسمشم همممممم آهان UP بود، اونجا که بادکنک ها کم بودن و خونه رو نمی تونستن بلندش کنن، چه فکر خوبی کرد لوازم خونه رو ریخت بیرون و سبک شد و رفت بالا

هی منم: "دوست دارد بردارد - خودش را بریزد دور"، مثه اون پیرمرده تو UP، ولی عزمش رو ندارم :/


یه دو هفته دیگه دفاع پروپزوال دارم فقط زمزمه همتم اینه که کارم به درد بخور باشه، همتمو بیدار کنه، اونلی.


آنقدر مسافر بوده ام که به خواب پرستوها راه یافته ام. و من هر روز خودم را دور ریخته بوده ام، اما امان از صفت کفش های اوستا نوروز که پیشانی ام دادش می زند.


به اندازه ناخن پام اگه همت داشتم تیشه فرهاد رو تموم کرده بودم.


انگار خع.لی حوصله ندارم /:

رنگارنگی پاییز یا دل شرحه شرحه بهار

آدمیست دیگر یک روز حوصله هیچ چیز را ندارد
دوست دارد بردارد
خودش را بریزد دور

ولی
تو مگو ما را بدان شهر بار نیست!
خب دیگه!

سرنخ آتیش همیشه به کبریت نمی رسه

میگن جهندم مال بداس دیگه، خب این بدا که اصل شون بد نیس، هس؟ پرورش شون بد از آب درومده. اونجا هم سرگذشته که میاد و احتمالا سنگ چخماق هم داره، ولی اصل ژاپنشو داره ها، همچین میزنه بهم که تا ته سرنوشت آدم رو یکجا دود می کنه.


دستمو به هیچ جا نرسوندم

باد را نازل کردیم تا کلاه از سرشان بردارد، کلاه منو به مخم پیوند زدن، یا باد از پسش برنمیاد یا :))

خسته م. خع.لی خسته م.

سرگذشتم شده بلای سرنوشتم.

حالا که حرف از خوردن شد

نه اینکه از ماه روزه بخوام بگما! آخه ماه روزه به نخوردن و نیاشامیدن و راااااحت بودن از اینکه اصراف نمیشه، مشهورتره ;) نه غلااااوم :/ حالا جون دوتایی نه اینکه ماه روزه بیشتر نمی خوره، یارو رو میگم =) این ترازو چینیا هس! خیلیا دارنا، خب؟ اینا هم تو ماه روزه فک کنم باتری نمی خورن طفلیا، یکی که میره روش وای میسته، وزنشو بیشتر از روزایی که روزه نیس نشون میده، طفلی ترازوهه: "امان از گره ابروهاشون! دروغم چیه! چینیم که باشم! "

خواستم بگم که سفره خدا پهنه، هر کس به اندازه اشتهاش می خوره، نه به اندازه ادعاش.

والا خدا Bکار نبود که تو این دور حلزونی که می زنیم هر بار سنگ ماه رمضونو یه جا بندازه جلو پامون ;)

منم مثه تو، نمی دونم ماه دور زمین می چرخه از بیکاریه آیا یا میخاد شب ها سر آدمایی که لابه لای ستاره ها دنبال خدا می گردن رو گیج و ویج کنه که آدرس خدا رو گم کنن =]

سیرجان که بودم، عجیب آسمونش کوتاه بود! باورم نمیشد که در عین تخیل، دستمو برای چیدن ستاره هاش دراز کنم :) هعی ...

خدای من همیشه پشت چیزها کمین کرده و از پشت چیزها سرک می کشه ... لحظه های کوچک من پشت لادن ها نهان بودند.



همشو نخور، لااقل یه ذره سنگ باش

فچ می کنی سیاه چاله چیه ؟ منم! هر کسیه که نور رو بازتاب نکنه! مگه خدا نمیگه من نور آسمان ها و زمینم ؟ چقدر از این نور رو منعکس می کنیم ؟ هر چقدر منعکسش نمی کنیم به همون اندازه سیاه چاله ایم که نور رو هم می خوره!

نگاه کن! فک می کنی بیشتر از یه سنگ بودن، یا نه، اصلا در حد یه سنگ بودن چی میخواد ؟

اون نورتون بود که تو دیالوگش به نقل از انجیل گفت، من روشنایی دنیا هستم ... یه ذره فیزیک رو بلدیم دیگه هممون، هاون ؟ یه چیزی وقتی دیده میشه که نور بهش تابیده میشه و نور رو بازتاب می کنه، ما چقدر روشنایی دنیا رو بازتاب می کنیم ؟

هی میگین آدم اشرف مخلوقاته، حالا واقعنی من آدم ترم یا سنگ ؟

هر چقدر آدمی، همونقدرش رو نشون بده خب! مگه چه اشکالی داره ؟ ماه که از اولش شب چهارده نیس! یه شبش چهارده س! ولی به هر اندازه که نور بهش بتابه، بازتابش می کنه. حالا خدایی نگین که نور به ما نتابیده ها!

ببین این سنگ رو تو آسمون، داره نور رو بازتاب می کنه، خب بذار اسمشو نخایم بگیم که ماهه، جنسش از سنگ مگه نیس؟



برگی از شاخه بالای سرم چیدم

گفتم آیتی بهتر از این می خواهید؟

عصن گذشتیم از این خیال

پریروز شهناز مرد. فک کنم خبر دارین، میخواستم اینو بگم که دیدم امروز هم سالروز سفر دکتر شریعتی به دیار باقی هم هست.

چه دو عزیزی :)

خدای من! پناهیان احتمالا قراره، نسخه های جدید از نمونه خواب هایی که برای دکتر شریعتی تعریف کرده رو، برای شهناز بپیچه :)) نمی دونم این دو بزرگوار چه ربطی به هم دارنا، ولی خب دیگه! برای پناهیان، احتمالا دردناکه که توده ای از مردم، حامی غیر روحانی جماعت باشن.

بگذریم;

شهناز، در حالی مرد، که وقتی خبرش رو می خوندم، جمله آخر این خبر نشون دهنده وسعت و عمق درک نوازندگی شهناز بود، نوشته بود:

"معروف است که او در شیوه نوازندگی می‌تواند با ساز خود علاوه بر نواختن، آواز هم بخواند"

خب اونایی که با موسیقی آشنایی دارن، می دونن که صحبت این نیست! بلکه نوازندگی شهناز، آوازی بوده، نه اینکه آواز هم می خونده!

بعد از حسن کسایی، و حالا با رفتن شهناز، دیگه داره سایه اصفهانی ها روی موسیقی محو میشه. نمیخوام از این دو بزرگوار، شروع به تعریف کنم، چرا که به قول سهراب، هر وقت رفته ام از گلی حرف بزنم، دهانم گس شده است. جای حرف زیاده ...

اینم بگذریم;

عصن باید گذشت، جای حرف نیست، دیگه وای به حال عمل کردنه ;)

به قول دل خودم، اینجا حتی نمیشه، واقعیت رو روی میز حرف کشوند، چه برسه به حقیقت. اون که گفت: آن یار که از او شد سر دار بلند، جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد، هعی !!! آقای حافظ، حالا جرم ها به اندازه نگاه ها کوتاه و کوتاه تر شده. اسرار ؟!

صحبت شد، گفتم، تنها چیزی که اوووووپس! خوردنش بدجوری دلچسب شده، حق ه. تنها باری که رو زمین می مونه حق ه.

بگذریم ...


امید منم سپیده :) این چنین نخواهد ماند. روزی فراخواهد رسید ... که مردم، مهربان تر از درخت ها شوند ...

قلب ها باید از قفس دل ها رها بشن، ید بیضایی باید تو گوش قلب ها نجوایی بکنه...

بگذریم :( عصن

قر کف پام گیر کرده

آنکس که مرا طلب کند، می‌یابد

.

.

.

.

آنکس که من به او عشق ورزم، میکشم او را


جالبه ها، میگن خشت اول گر نهد معمار کج باید قید کمر راست رو دیوار بزنه :)) هر چیزی روی پاهاش می ایسته خب !

لطفا مواظب زیر پاهاتان باشید مبادا سرتان هوایی بشود و زیر پایتان خالی.

لطفا به زیر پاهاتان بنگرید، تاریک بود چراغ قوه قلب تان را روشن کنین.

به گرد اینترنت هم نرسیدیم :))

ما نفهمیدیم آخرش که کدوم امام زمون ولیّ ماست اونی که قراره با صلابت بیاد و عدالت به پا کنه یا اونی که مملکتشو نمی تونه از آسیب یه اینترنت فکسنی خرده پا دور نگه داره که اییییییقندر چاله می کنین و دست انداز میندازین تو راه این دیتاها و هی لاستیکشونو پنچر می کنین

نتیجه کاربردیش چی شد ؟ این شد که عبارت مملکت امام زمون کاربردهایی داره :)) از مثبت بی نهایت تا منفی بی نهایت :))

ای لعنت به هر چی خره دوپاس :))

دیگه اینترنت غیر قابل تحمل شده

یه روزی دسترسی به اینترنت رو با صفحه اول گوگل چک می کردیم ... حالا ... خب دیگه :)) بی زحمت اون دو تا نقطه رو بذارین اونور پرانتزها

هی خداییش اگه میخواین منو به خاطر چهارتا کلمه درد دل به عنوان سیّاس دستگیر کنین اعلام کنین تا همینجا بنویسم غلط کردم با خودم بودم اینترنت به این سورپیریزونی هییییچ جا پیدا نمیشه :)) بدو بدو اینترنت داغ فقط مواظب ماتحتت باش :)) لامصب خیلی داغه - جیییییزه

اینترنت پر سرعت مخصوص لاغر کردن سیستم تون - اینقدر سیستمتون بدوه و بهش نرسه از بس تند میره :))

سشوار به یال فرفری اسب نادر شاه افشار

هیچ جا نبود برم اعتراض دل داغ افتادمو بچسبونم اینجا میذارم

حق خوری تا این حد ! ای سشوار به یال فرفری اسب نادر شاه افشار

یارو از اول ترم اصلا قاااات بود نمی دونست مقاله ای که داره ارائه میده چی گفته هیچ کدوم از مقاله هایی که ارائه کرد رو نفهمیده بود دست آخر هم پروژه اش اصلا اجرا نشد ! اجرا نشد که اصلا ببینیم چی هست خروجی ای که میده چیه اصلا چی بگم !

اون طرف هم که یارو پروژه اون درسشو داده واسه این درس ! تقلب رو حال می کنی ؟

متاسفم برای دید مثبتی که به مدرسین این ناکجا خرابه داشتم


تجربه من از دانشگاه اینه که اگه استاد سر کلاس گفت الان شبه، درحالی که روز بود، تو باید بدونی که چشات اشتباه می بینه و الان شب هستش! وگرنه می تونی یک خربزه آبداری که اولش شیرینه و آخرش زهرماره قاچ کنی و مثه مرد پای لرزش هم بشینی

هیچ وقت سر کلاس حرف نزن، حتی اگه حرف هات به کلاس رونق بده حتی اگه موضوع رو باز کنه حتی اگه به درس و مدرس کمک کنه حتی ... بذار تا نازت رو بکشن و ازت بخوان تو هم حرفی بزنی اونوقت اگه 90 دقیقه کل کلاس رو خواب بوده باشی و یه حرف مزخرف و پرت بزنی با به به و چه چه مدرس خر کلاس (که فک می کنه با این کارش داره دانشجوشو تشویق می کنه) مواجه میشی

یارو پروژه اون درس رو به این درس میده نمره اش با خری که پروژه ش کاربردی یکیه :)) ای سشوار به یال فرفری اسب نادرشاه افشار ای بیگودی به دمش

دست بهم بذاری خرد میشم، خیلی دردناکم

هییییچ وقت از استاد درس بیشتر نفهم ! بیشتر بلد نباش ! تو کسی هستی که اگرم انیشتینی عمرا به گرد استادت برسی، فهمیدی ؟

هیچ وقت هم تو روی استادت نخند به خدا راس میگم پر رو میشن ! واقعا راس میگم براشون مثه برج زهرمار باش تا اگرم دستشون لغزید که نمرتو کم و زیاد کنن فقط جرات کنن زیاد کنن

لعنت به عدالت شما اساتید لعنت لعنت :(


هیچ وقت سراغ پروژه، مقاله و حتی تمرین و تکلیفی نرو که از سطح استادت بالاتره وگرنه چون خودشو علامه اون درس میدونه فک می کنه تو اشتباه می کنی و خب به درک می پیوندی همیشه در سطح علم استادت کار کن


البته برای شما که کله ات بوی قرمه سبزی میده می تونی تا ته خط، توان دو بری مثه اینجانب

فک کردن کوتاه میام

همونطور که بارها سر کلاس به بچه ها و خودتون نشون دادم که آدمای بی سوادی هستین بازم اینکارو می کنم فک کردین نمره ندین کوتاه میام

اگه مرد بودین میومدین تو گود، رفتین دست به دامن زور شدین

حیثیت علمی تون رو می بندم به دم اسب نادرشاه افشار تا لااقل برین درسی رو که می خواین تدریس کنین به قدری بخونین که از من دانشجو بیشتر بلد باشین


ولی هنوز کسی ایستاده زیر درخت.

دفترچه سوالات کارشناسی ارشد آی تی 92

خب دیگه ! دیدم دارن زور میگن دفترچه کنکور رو دارن می فروشن منم خریدمشو در اختیار دوستان قرار میدم.

مجموعه سوالات آی تی 92 سراسری دانلود کنین

یاد

اولین بار که با شعله حرف زدم شروع کرد و گفت سی سالمه ... فاصله ام رو تا سی سالگی به اندازه قله دماوندی که فقط اسمشو شنیدم تخمین می زدم، نگو تو جیب شلواری بود که پارسال خریدم.